نازیسم
نازیسم به انگلیسی: (NationalSocialism) به آلمانی:
(Nationalsozialismus) خلاصه عبارت ناسیونال سوسیالیسم است. نازیسم به مجموعه ایدئولوژی های حزب نازی حزب اطلاق میشود. نازیسم را در دسته احزاب راست دسته بندی می کنند. نازی ها به برتری نژادی معتقد بودند و مدعی بودند که خالص ترین نژاد آریایی هستند. در طرف مقابل نازی ها یهودیان را دشمنان شماره یک نژاد آریایی می خواندند. نازی ها مخالف نظام های سرمایه داری و کمونیسم بودند و سبکی از سوسیالیسم را ترویج می دادند که علاوه بر مالکیت دولت بر صنایع سنگین و مولد از سرمایه داری در جهت خواسته های دولت نیز حمایت می کرد و این سبک را سوسیالیسم ملی نام گذاشتند، آنها اهداف سوسیالیسم ملی را رفاه عمومی کارگران، افزایش دستمزدها و عدالت در تقسیم سرمایه ها اعلام کردند. نازیسم در آلمان امروزی غیر قانونی است، گرچه بقایا و احیا کنندگان نازیسم مشهور به « نئو نازی ها » در آلمان و خارج از آن مشغول فعالیت هستند.
تاریخچه
پیش از آنکه واژه ناسیونال سوسیالیسم در آلمان و توسط حزب نازی به کار گرفته شود، ایدئولوژی مکتب آریاییگرایی توسط کنت گوبینوی فرانسوی و هوستن چمبرلین انگلیسی در قرن نوزدهم بنیانگذاری شد. پس از چندی این ایدئولوژی در میان افراد چپ گرا حامیان بسیاری پیدا کرد. پس از آنکه « آنتوان درکسلر » حزب کارگران آلمان را بنیانگذاری کرد و آدولف هیتلر پس از مدتی به آن پیوست. بعد از کناره گیری درکسلر از سمت خود، آدولف هیتلر جایگزین وی شد. هیتلر در اولین قدم واژه سوسیالیسم را به نام حزب افزود و اعلام کرد که حزب سوسیالیسم کارگران آلمان در پی یک تحول اجتماعی از سرمایه داری به سوسیالیسم است، سوسیالیسمی خارج از چهارچوب کمونیسم.
یکی از عامل موثری که باعث تأسیس حزب نازی و قدرت گرفتن آدولف هیتلر شد، پدیدة ضد یهودگرایی بود. کادتها (دانشجویان مدارس نظامی آلمان) به عنوان ستون فقرات این پدیده که در میان بخش های عقب مانده جامعه آلمان گسترش یافت به حساب میآمدند. یکی از نخستین کانون های اشاعه ضد یهود گرایی در آلمان حزب سوسیال مسیحی کارگری آلمان بود. این حزب از تبلیغات ضدیهودی به عنوان تاکتیک برای نفوذ در میان توده های کارگری آلمان استفاده میکرد. در نتیجه در دهه های 1880 و 1890 میلادی، انجمن های ضد یهودی در آلمان به سرعت گسترش پیدا کردند و با پشتوانه های مالی کلان در انتخابات سال 1893 میلادی رایشتاک (مجلس آلمان) موفق به اخذ ۲۵۰ هزار رأی و ۱۶ نماینده شدند.
یکی دیگر از تبلیغ کنندگان موج ضدسامی گرایی، ویلهلم دوم امپراتور آلمان بود که از دوستان صمیمی سِر ارنست کاسل (از یهودیان ثروتمند انگلیسی و از دوستان نزدیک ادوارد هفتم پادشاه انگلیس) بود از دیگر مروجان پدیده های آریایی گرایانه و ضدسامی گرایانه هوستن چمبرلین بود. وی در سال 1898 میلادی کتابی با عنوان « بنیاد سده نوزدهم » منتشر کرد که در آن تاریخ معاصر اروپا را به عنوان عرصه تعارض دو نژاد « آریایی » و « سامی » ترسیم میکرد. قیصر ویلهلم شخصاً این کتاب را برای فرزندانش میخواند و او بود که دستور داد که این کتاب در دانشگاه افسری آلمان تدریس شود. قابل ذکر است که هوستن چمبرلین انگلیسی طی سال های 1889 - 1909 میلادی به طور منظم به کاخ ویلهلم، قیصر آلمان، رفت و آمد داشت و با ادعای پیوند با استادان غیبی به رویاهای او در زمینه سروری بر جهان و ایجاد نژاد نوین دامن میزد. چمبرلین پس از جنگ جهانی اول و شکست آلمان نیز همچنان مروج عقاید آریایی گرایانه بود و زمانی که هیتلر در صحنه سیاست آلمان ظهور کرد، وی را به عنوان ناجی نژاد آریایی اعلام نمود. وی که در سال 1923 میلادی، شخصاً با هیتلر ملاقات کرده بود بعدها در نامهای به او نوشت: « همین که ملت آلمان یک هیتلر را متولد میکند نشانه نیروی حیاتی اوست ».
از دیگر موارد تأثیر گذار بر ظهور نازیسم فرقهای به نام « انجمن تول » بود که در سال 1912 میلادی در مونیخ تأسیس شد. بنیانگذار این سازمان فردی به نام « رودلف گلوئر » بود که به نام کنت هنریش فن سباتندروف معروف بود. وی که در اوایل قرن ۱۹ در (استانبول عثمانی) اقامت داشت و تاجری ثروتمند به شمار میرفت پس از بازگشت به آلمان، اندیشه تول، سرزمین مرموز و افسانهای آریایی های باستان، را با وام گرفتن از کتاب « آموزه سرّی » پیریزی کرد و هدف خویش را سروری نژاد برتر اعلام داشت و به جذب اعضای خاندان های اشرافی و ثروتمندان و کارخانه داران آلمانی به این انجمن پرداخت. با اوجگیری جنبش انقلابی در آلمان و بویژه قیام کارگران باواریا، یک شبکه تروریستی به ریاست دیتریش اکارت ایجاد کرد که یکی از اقدامات آن قتل کورت ایزنر رئیسجمهور باواریا بود. طی سال های 1919- 1923 میلادی این سازمان به ۳۰۰ علمیات تروریستی دست زد. از اعضای انجمن تول میتوان افرادی چون فرانتس گورتنر وزیر دادگستری باواریا، یوهنر رئیس پلیس مونیخ، ویلهلم فریک معاون یوهنر، رودلف هس و پروفسور هوسهوفر نظریه پرداز انجمن را نام برد. بعدها در دولت هیتلر، فرانتس گورتنر وزیر دادگستری و ویلهلم فریک وزیر کشور شد. مورخین انجمن تول را قدرتمندترین سازمان مخفی آلمان در دوران صعود نازیسم میدانند.
در زمان صعود هیتلر در آلمان (1938 میلادی)، دولت نویل چمبرلین در انگلیس بر سر کار بود و سرسختترین هوادار هیتلر در این دولت لرد هالیفاکس بود. در این دوره زمانی دولت بریتانیا اقدامات بسیاری را جهت تحکیم پایه های اقتدار هیتلر انجام داد. نقش اینتلیجنس سرویس (سازمان اطلاعاتی بریتانیا) را از طریق فعالیت های ایگناس تربیش لینکن میتوان پیگیری کرد. در آستانه جنگ جهانی اول، تربیش لینکلن به عنوان نماینده اینتلیجنس سروی با سازمان اطلاعاتی آلمان وارد ارتباط شد. وی از اوایل سال 1919 میلادی به طور کامل در آلمان مستقر شد. در این دوران وی یکی از عوامل اصلی در سازمان دهی و تحرکات گروه های اوباش موسوم به « لشکر آزاد » بود. از اقدامات این گروه میتوان قتل « والتر راتنو » (وزیر خارجه آلمان) در 24 ژوئن 1922 و همچنین قتل « رزا لوکزامبورگ » و « کارل لیبکنحت » نام برد. در همین زمان بود که فعالیت سیاسی هیتلر آغاز شد و وی وارد حزب کارگران آلمان شد. حزبی که سپس به حزب ناسیونال سوسیالیت کارگری آلمان تبدیل شد. در نوامبر سال 1923 ژنرال اریش لودندورف و هیتلر کودتای نافرجامی را ترتیب دادند که به « کودتای مونیخ » معروف است. قابل ذکر است یکی از گردانندگان طرح های متعدد کودتایی هیتلر و ژنرال اریش لودندورف، تربیش لینکلن بوده است.
ادامه مطلب در بخش دوم